و خنجری خریدم !

 هر جا می نشست ، از امام رضا (ع) بد می گفت و حتی شنیدم چند بار هم به امام ناسزا گفته است . ناراحت شدم . آن روز ، آماده شدم تا « اخرس » را بکشم . خنجری خریدم و به راه افتادم .

گاهی فکر زن و بچه ام عذابم می داد . اگر دستگیر می شدم؟ چهره ی دختر کوچکم مدام جلوی چشمم بود ؛ اما من تصمیم خودم را گرفته بودم . درست در ابتدای کوچه ای که خانه ی اخرس در آن بود ، ناگهان خادم امام را دیدم که به طرف من می آمد . ایستادم . خادم امام با عجله به طرفم آمد و بعد از این که کاغذی در دستم گذاشت ، رفت .

با عجله کاغذ را باز کردم . با دیدن دست خط امام ، تعجب کردم . با عجله نوشته را خواندم . امام نوشته بودند :

« احمد ! ... می دانم که به خاطر ما این کار را می کنی ، اما محبت ما با زور ایجاد نمی شود . این کار را نکن که خدا ما را حفظ خواهد کرد »

 

 

تمام هستی مسافر

..........................................................................

 

اینجا کسی در باره کابلهای قدرت خشک مطلبی نداره؟؟؟؟؟

 

 

 

 

 

. . . . تا ستاره چینی

گفتند : ستاره را نمی‌توان چيد!

 و آنانکه باور کردند

برای چيدن ستاره

حتی دستی دراز نکردند.

اما باور کن

که من به سوی زيباترين و دورترين ستاره

دست درازکردم

و هرچند دستانم تهی ماند

اما چشمانم لبريز ستاره شد!

ستاره‌های درونت را

در شب چشمانت رها ساز

و باور کن

عشق را هدفی نيست

آنچنان که به دست آيد

در آغوش جای گيرد

و يا در آيينه چشمانت به تصوير نشيند

باور کن که عشق

 خود همه چيز است.

.................

چند وقت پیش با عمو از قم میومدیم کرج البته با یه پیکان مدل 80

عموهه می خواس جلو ما افه رانندگی بذاره هی گاز می داد و تو خط سبقت پشت 206 که می رسید بوق و چراغ و  . . . . همه می کشیدن کنار که ما که بزرگتر اتوبان بودیم بگازیم

خلاصه

این بار که اومدم شیراز خبری از بهار نارنج نبود !

گفتم شاید فهمیده بهار نرگس تو راهه کشیده کنار !

خدا کنه این طور باشه

زندگی هنوز هست چون من تنهایم تو هم زنده ای؟

آقا اجازه ! اين دو سه خط رو خودت بخوان

قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگران

آقا اجازه ! پشت به من كرده قلبتان

بار ديگر نمي دهد به دلم روي خوش نشان

قصدم گلايه نيست ، اجازه ! نه به خدا

اصلا به اين نوشته بگوييد داستان

من خسته ام از آتش و از خاك ، از زمين

از احتمال فاجعه ، از آخرالزمان

آقا اجازه ! سنگ شدم مانده در كوير

باران بيار و باز بباران از آسمان

اهل بهشت يا كه جهنم ؟ خودت بگو

آقا اجازه ! ما  نه در اين و نه در آن

يك پاي در جهنم و يك پاي در بهشت

يا زير دستهاي نجيب تو در امان

آقا اجازه . . . .

باشد ! صبور مي شوم امّا تو لااقل

دستي براي من بده از دورها تكان...

..................

خوب دمش گرم اونی که نوشت

..................

اگه یکی از شما یه سوالی بپرسه اون هم رو در رو و شما نخوایین جواب بدین چی کار می کنید؟ .      

..............

راستی  تا حالا بیکار شدید؟            

 مگه آدم میتونه بیکار باشه ؟!!؟؟  

آدم حداقل داره زندگی می کنه حتی تو بیکاریهاش       

شما چی فکر می کنید؟؟؟؟

...............

وقت کردید منو هم دعا کنید

                    

 

خاطرات دانشجویی

ترم 1 بود برای اولین بار تو دفتر  م-ز نوشتم:

(( دوست دارم ))

از طرف دوست عزیزت لیلا

بعد دفتر رو دادم دست بچه ها کلی خندیدیم

کارم همین بود  با هر کی می خواستم برای اولین بار شوخی کنم دفتر و .  . . .

دیگه با این اسم (لیلا ) معروف شده بودم بهم می گفتن می خوایی بیگیریش؟

من هم یه جوری جواب می دادم که طرف فک کنه از زیر زبونم کشیده

 ترم 4 بود برای درسهای محاسباتی دور هم جمع می شدیم خر می زدیم برای درسهای خوندنی هم به محوطه دانشگاه پناه می بردیم و بار هم خر می زدیم یه کلاس خالی پیدا کرده بودم شبها می رفتم اونجا و رو صندلی استاد و ....

خیلی حال می کردم  شب آخر امتحانات بود دیگه حوصله ام سر رفته بود رفتم پای تخته با فونت خودم خفن نوشتم لیلا .

همینطور که جزوه دستم بود تو کلاس این ور و اون ور می رفتم و شعر می خوندمو . . .....  

ولی من نمی دونستم که این ح-ت  مارمولک داره آمار منو می گیره!  

آخر شب رفتم تو اتاق دیدم بچه ها دارن چپ چپ نیگا می کنن .اهمیت ندادم

یکیشون پرسید قضیه لیلا جدیه؟

تازه دوزاریم افتاد

 بهش گفتم تو چی فک می کنی؟

گفت کسی که پای تخته می نویسه لیلا و میره و میاد آواز می خونه حتما قضیه ای تو کاره !

من هم گفتم شاید

کلی تو دلم می خندیدم

خودتونو بذارین جای کسی که داره ادای سر کار رفته ها رو در می آره و داره طرف مقالبشو سر کار می ذاره

وا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ی  چه حالی میده

..................

به توصیه دوست بسیار عزیز ( بهار خانم )

....................

راستی اگه یکی که از شما بزرگتره و احترامشو دارین باهاتون شوخی کنه (تیکه بندازه)و ...چی کار می کنین؟

می گذرین؟

اگه نمی گذرین جواب وجدانتون رو چی میدین؟

اگه می گذرین جواب غرورتون رو چی میدین؟

...................

راستی امروز اولین روز حکومت امام زمانه

نمی دونم باید خوشحال باشم یا ناراحت

http://rds.yahoo.com/_ylt=A9G_Rq5jsgpG.C0ANTqjzbkF;_ylu=X3oDMTA4NDgyNWN0BHNlYwNwcm9m/SIG=12gvgop32/EXP=1175192547/**http%3A//img.villagephotos.com/p/2005-6/1033801/imam-mahdi.jpg

آنقدر منتظریم در ره عشق                   که اگر زود بیایی دیر است

............

خوب ۱۴یا ۱۵ تا بودن ولی مسئله اینه که چرا سپاه اونها رو گرفته مگه ما گارد ساحلی یا نیروی انتظامی یا . . . . . نداریم؟

  

می گن تو این قبری که تو بالاش فاتحه می خونی میت نیست ! می فهمی؟؟؟

می گن آبجی رایس بازم شیطونی کرده!

yani ma ham fekr mikonim !!!????!?!??!?!?!??!?!??!?!?!?!?

بعضی وقتها آدم دلش می خواد هر چی از دهنش در میآد به این نازن  بگه ! اما نه اون لایق حرف بی ادبی ماست نه ما اون قدر بی فرهنگیم که هرچی از دهنمون در میآد نثار این دندون خرگوشیه یانکی کنیم.

تازه می گن بدتر از دودره بازی های انگلیس نامردی این روسهاست

تاسف می خورم که ما رو هنوز نشناختن !

من نمی دونم چرا اونها چش ندارن سپاه ما رو ببینن

اصلن سپاه چه ربطی داره به حق مسلم ما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از سر کچل من بابا دست بردار یعنی چی؟

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

تو ادامه مطلب تاریخچه نقاره زنی رو میذارم

ادامه نوشته

اولین سفر 86 یا شاید اولین پست86

 مرغ دلم راهی قم می شود   

          در حرم امن تو گم می شود

 عمه ی سادات سلام علیک   

          روح عبادات سلام علیک

 کوثر نوری به کویر قمی            

             آب حیات دل این مردمی

 عمه ی سادات بگو کیستی  

      فاطمه یا زینب ثانیستی

 

از سفر کرب بلا آمدی      

  یا که به دنبال رضا آمدی

من چه کنم شلعه داغ تو را   

      درد وغم شاه چراغ تورا

......................باجازه تون همین الان دارم می رم قم نایب الزیاره همتون هم هستیم

راستی عیدتون مبارکه؟

به تخمه ژاپنی که حساسیت ندارین؟

خیلی بده بری یه جا اونوقت هی بگن میل کن میل کن

بابا من وقتی می خورم مماخم می خاره حالا هی تو تعارف کن