ترم 1 بود برای اولین بار تو دفتر م-ز نوشتم:
(( دوست دارم ))
از طرف دوست عزیزت لیلا
بعد دفتر رو دادم دست بچه ها کلی خندیدیم
کارم همین بود با هر کی می خواستم برای اولین بار شوخی کنم دفتر و . . . . 
دیگه با این اسم (لیلا ) معروف شده بودم بهم می گفتن می خوایی بیگیریش؟
من هم یه جوری جواب می دادم که طرف فک کنه از زیر زبونم کشیده 
ترم 4 بود برای درسهای محاسباتی دور هم جمع می شدیم خر می زدیم برای درسهای خوندنی هم به محوطه دانشگاه پناه می بردیم و بار هم خر می زدیم یه کلاس خالی پیدا کرده بودم شبها می رفتم اونجا و رو صندلی استاد و ....
خیلی حال می کردم شب آخر امتحانات بود دیگه حوصله ام سر رفته بود رفتم پای تخته با فونت خودم خفن نوشتم لیلا .
همینطور که جزوه دستم بود تو کلاس این ور و اون ور می رفتم و شعر می خوندمو . . .....
ولی من نمی دونستم که این ح-ت مارمولک داره آمار منو می گیره!
آخر شب رفتم تو اتاق دیدم بچه ها دارن چپ چپ نیگا می کنن .اهمیت ندادم
یکیشون پرسید قضیه لیلا جدیه؟
تازه دوزاریم افتاد
بهش گفتم تو چی فک می کنی؟
گفت کسی که پای تخته می نویسه لیلا و میره و میاد آواز می خونه حتما قضیه ای تو کاره !
من هم گفتم شاید
کلی تو دلم می خندیدم
خودتونو بذارین جای کسی که داره ادای سر کار رفته ها رو در می آره و داره طرف مقالبشو سر کار می ذاره
وا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ی چه حالی میده 
..................
به توصیه دوست بسیار عزیز ( بهار خانم )
....................
راستی اگه یکی که از شما بزرگتره و احترامشو دارین باهاتون شوخی کنه (تیکه بندازه)و ...چی کار می کنین؟
می گذرین؟
اگه نمی گذرین جواب وجدانتون رو چی میدین؟
اگه می گذرین جواب غرورتون رو چی میدین؟
...................
راستی امروز اولین روز حکومت امام زمانه
نمی دونم باید خوشحال
باشم یا
ناراحت

آنقدر منتظریم در ره عشق که اگر زود بیایی دیر است
............
خوب ۱۴یا ۱۵ تا بودن ولی مسئله اینه که چرا سپاه اونها رو گرفته مگه ما گارد ساحلی یا نیروی انتظامی یا . . . . . نداریم؟
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۶/۰۱/۰۸ ساعت 22:35 توسط منتظر
|