کارشناسی ارشد برغ

ضریح زرد رضا

نشسته ام گوشه ای و فقط فکر می کنم

همچون مجاوری که گه گاهی به حرم رضا می رود

 گاهی هم  صندوق دریافت موبایلم را چک می کنم - یا همان این باکس  -

علی الخصوص جاهایی که موبایل آنتن نمی دهد

با پس زمینه صدای ساعت حرم

دینگ دینگ دینگ ....

در شهر من امروز گرچه تمام  ابری بود

زیبا بود

مشهد را نمی دانم

میدان ونک کوچه شهید خدامی

تو نگاه می کنی مردی را که شعر می فروشد

منقوش

بر قابی که هنرمندانه تراشیده شده است

و

در آن سو مردی که خیره شده است ما را

که شاید خریدار شعرش باشیم

او امروز نفروخته است                               هیچ شعری را

من منتظر درودی از تو

بر شعری

منقوش

بر قابی که هنرمندانه تراشیده شده است

 

احمد توکلی

یادت باشه همیشه 

تیغ که می کشی

صورتت را ادکلن بزن

به صورتت

که جوش نزند

شاید میراث کاملی نباشد                                  اما

من می دانم کاربردی خواهد بود

سخنان آخر یک پدر :

تیغ که می کشی

صورتت را ادکلن بزن

به صورتت

 

کامران نجف زاده

کسی دیگر تعجب نمی کند

این روزها

که اگر شاخ درمی آوردیم الان گوزن بودیم

 

گاهی دلم می خواهد بنشینم روی جدول خیابان شهید بهشتی کرج و دلستر نوش جان کنم ! فقط همین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ای تاریخ تو شاهد باش

چه خواهد شد فردا